- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می نماید هر زمان حسن دگر دلدار ما تا نباشد جز طلبکاری بعالم کار ما
2 در حقیقت شد بهشت عاشقان دیدار دوست جز وصال و فرقت او نیست نور و نارما
3 حسن او پیداست ما محجوب هستی خودیم شد حجاب روی جانان پرده پندار ما
4 در لباس هر چه بینی آن پری رورو نمود نیست عالم غیر مرآت جمال یار ما
5 دیده ام در پرده هر ذره مهر روی دوست عارفی کو تا که گردد واقف اسرار ما
6 بی من و مایی بود اقبال بخت عاشقان شد براه عشق او ما و منی ادبار ما
7 آنچه بیند جان جمله سالکان در خواب خوش آن به بیداری عیان بیند دل بیدار ما
8 فخر و ناموس طریقت هست عجز و نیستی در حقیقت کبر و هستی نیست غیر از عارما
9 گفتمش مطلوب جانم زین طلب دانی که چیست گفت مطلوب اسیری نیست جز دیدار ما