چون فرو آیی به از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 1

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

چون فرو آیی به وادی طلب

1 چون فرو آیی به وادی طلب پیشت آید هر زمانی صدتعب

2 صد بلا در هر نفس اینجا بود طوطی گردون، مگس اینجا بود

3 جد و جهد اینجات باید سالها زانک اینجا قلب گردد کارها

4 ملک اینجا بایدت انداختن ملک اینجا بایدت در باختن

5 در میان خونت باید آمدن وز همه بیرونت باید آمدن

6 چون نماند هیچ معلومت به دست دل بباید پاک کرد از هرچ هست

7 چون دل تو پاک گردد از صفات تافتن گیرد ز حضرت نور ذات

8 چون شود آن نور بر دل آشکار در دل تو یک طلب گردد هزار

9 چون شود در راه او آتش پدید ور شود صد وادی ناخوش پدید

10 خویش را از شوق او دیوانه‌وار بر سر آتش زند پروانه‌وار

11 سر طلب گردد ز مشتاقی خویش جرعه‌ای می، خواهد از ساقی خویش

12 جرعه‌ای ز آن باده چون نوشش شود هر دو عالم کل فراموشش شود

13 غرقهٔ دریا بماند خشک لب سر جانان می‌کند از جان طلب

14 ز آرزوی آن که سربشناسد او ز اژدهای جان ستان نهراسد او

15 کفر و لعنت گر به هم پیش آیدش درپذیرد تا دری بگشایدش

16 چون درش بگشاد، چه کفر و چه دین زانک نبود زان سوی در آن و این

عکس نوشته
کامنت
comment