سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

تو را وقتی رسد صوفی که با از سلمان ساوجی غزل 380

غزل 380 ام از 897 غزلیات

تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی

1 تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی که از سجاده برخیزی و در میخانه بنشینی

2 اگر خیزد تو را سودای زلف دوست برخیزی به پای خود به زنجیرش روی دیوانه بنشینی

3 ز باغ او اگر بویی دماغت تازه گرداند هوای باغ نگذارد که در کاشانه بنشینی

4 تو اصلی زاده روحی به وصل خود چه پیوندی چرا از خویشتن بگریزی و با بیگانه بنشینی

5 تو را چون پر طاوسان عرشی فرش می‌گردد کجا شاید که چون بومان درین ویرانه بنشینی؟

6 بیا بر چشم من بنشین جمال روی خود را بین به دریا در شو ار خواهی که با در دانه بنشینی

7 تو خورشیدی کجا شاید که روی از ذره برتابی؟ تو خود شمعی چرا باید که با پروانه بنشینی

8 گر او چون شمع در کشتن نشاند در سر پایت نشان مردی آن باشد که تو مردانه بنشینی

9 به فردا دم مده زاهد مرا کافسانه می‌خواهی تو با او تا به کی سلمان بدین افسانه بنشینی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی

شاعر شعر تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی چه کسی است ؟

شاعر شعر تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی سلمان ساوجی می باشد.

شعر تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی چیست ؟

قالب شعر تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی غزل است

مضمون اصلی شعر تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر