1 هنگام صبوح چون درآیی از خواب در خواه ز باقیات دوشینه شراب
2 بر سر کش و دست بر زن و پای بکوب عشرت به غنیمت کن و فرصت دریاب
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 خوش بود بر طلوع صبح شراب زود بشتاب ساقیا بشتاب
2 پیشتر زان که آفتاب کند کلّه ی ما چو کوره ی پرتاب
1 کاش برون آمدی یوسف ما از نقاب تا به ملامت حسود بیش نکردی خطاب
2 نی چه حدیث است نی ما که و یوسف کدام شب پره و احتمال در نظر آفتاب
1 یقینم که ضایع نماند مرا زلالی به لب برچکاند مرا
2 اگر خواهد از تند بالای قهر به قعر جهنم دواند مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به