1 کی بنده ز لطف شاه خود بگریزد وز مایه عز و جاه خود بگریزد
2 جز سایه او نیست پناه دگرش حاشا که کس از پناه خود بگریزد
1 خواجه ای کش خیل شاهان بنده اند حلقه حکمش به گوش افکنده اند
2 مقبلان را قبله جان روی اوست کعبه امید خاک کوی اوست
1 بسم الله الرحمن الرحیم هست صلای سر خوان کریم
2 فیض کرم خوان سخن ساز کرد پرده ز دستان کهن باز کرد
1 آنچه نگارد پی این خوش رقم بر سر هر نامه دبیر قلم
2 حمد خداییست که از کلک کن بر ورق باد نویسد سخن