کی دلم شاد از می ناب و نوای از عرفی شیرازی غزل 353

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

کی دلم شاد از می ناب و نوای نی شود

1 کی دلم شاد از می ناب و نوای نی شود آن که از غم شاد ازین ها کی شود

2 هر که را سیماب غفلت ریخت آسایش به گوش کی دلش را چشم باز از نعرهٔ یا حی شود

3 گر دو رهرو متفق گردند در راه خطر کاروانی جمع گردد، چون دو منزل طی شود

4 زاهد بیهوده گو را مانع از هذیان مشو گوش کن تا بر سر دستان روم و ری شود

5 آن که جوید سربلندی از مصیبت های عشق مشت خاکی بر سرش ریزم که تاج کی شود

6 از نگاه گرم دشنامِ لبِ می گون او نوش بر لب زهر گردد، زهر در دل می شود

7 زین که خواهد محو شد عرفی، ز دندان لب ببند می شود محو این ترنم ها، ولی تا کی شود

عکس نوشته
کامنت
comment