- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کی دلم شاد از می ناب و نوای نی شود آن که از غم شاد ازین ها کی شود
2 هر که را سیماب غفلت ریخت آسایش به گوش کی دلش را چشم باز از نعرهٔ یا حی شود
3 گر دو رهرو متفق گردند در راه خطر کاروانی جمع گردد، چون دو منزل طی شود
4 زاهد بیهوده گو را مانع از هذیان مشو گوش کن تا بر سر دستان روم و ری شود
5 آن که جوید سربلندی از مصیبت های عشق مشت خاکی بر سرش ریزم که تاج کی شود
6 از نگاه گرم دشنامِ لبِ می گون او نوش بر لب زهر گردد، زهر در دل می شود
7 زین که خواهد محو شد عرفی، ز دندان لب ببند می شود محو این ترنم ها، ولی تا کی شود