-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مهر جمالش از دل دیوانه کی شود سودای شمع از سر پروانه کی شود
2 این دل که رخنه شد از غم نه جای اوست شبها ز سدره ساکن ویرانه کی شود
3 شد سوی گشت آن مه و من بر سر رهش در انتظار تا طرف خانه کی شود
4 آنجا که می به یاد لب او کنند نوش بی های و هوی و نعره مستانه کی شود
5 در باده گر نه چاشنیی باشد از لبش پیمان زهد در سر پیمانه کی شود
6 دل را خیال می نکشد جز به خال او او مرغ زیرک است به هر دانه کی شود
7 جامی اگر شمایل لیلی نبیندش مجنون صفت به عاشقی افسانه کی شود