1 زان دم که شدیم آشنای غم تو بیگانه ز خویشم از جفای غم تو
2 با عشق تو عهد ماچو محکم بودست کردیم جهان و جان فدای غم تو
1 پیر بغدادی جنید نامدار آن انیس حضرت پرودگار
2 آنکه در فضل و کمال معنوی بی نظیری بود گر واقف شوی
1 پادشاهی بود بس صاحب جمال در ملاحت کس ندید او را مثال
2 گلخنی شد عاشق آن پادشا ز اقتضای یفعل اللّه ما یشا
1 من درین ره چون که گشتم محو عشق یافتم ذوق دگر از صحو عشق
2 چون فنا گردد من و ما و تویی بیگمان گردد یکی نقش دویی