- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 موج دریای جنون کی دست بر دل میزند میکشد میدان و هردم سر به ساحل میزند
2 پاسبان ماست چون افلاس هرجا میرویم نیست عاقل آن که با ما میرود دل میزند
3 بیقرار عشق را آرام در فردوس نیست سالک این راه پشت پا به منزل میزند
4 از رباط کهنهٔ خود ای فلک غافل مباش دایماً درویش بر دیوار خود گل میزند
5 دل سعیدا طرفه بیباکی است در میدان عشق همچو جوهر خویش را بر تیغ قاتل میزند