1 چون شب برسد ز صبحخیزان میباش چون صبح شود ز اشکریزان میباش
2 آویز در آن که ناگزیر است تو را وز هرچه خلاف او گریزان میباش
1 شه چو گشتی بعد چوگان باختن چون کمان مایل به تیر انداختن
2 از کمانداران خاص اندر زمان خواستی ناکرده زه چاچی کمان
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین