-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقتی دل آواره در آن کو گذری داشت با نرگس جادوی تو پنهان نظری داشت
2 گفتی: خبر دوست شنیدی چه شدت حال؟ اینها ز کسی پرس که از خود خبری داشت
3 دل ناوک مژگان ترا سینه سپر کرد پیکان تو چون با دل آزرده سری داشت
4 زاهد بهوای حرم از کوی تو شد دور خود کوی تو در روضه فردوس دری داشت
5 صد چاک شد از دست فراقت دل شاهی چون لاله، که با داغ تو خونین جگری داشت