چون عمر پیش اویس از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 2

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

چون عمر پیش اویس آمد به جوش

1 چون عمر پیش اویس آمد به جوش گفت افکندم خلافت در فروش

2 این خلافت گر خریداری بود می‌فروشم گر به دیناری بود

3 چون اویس این حرف بشنید از عمر گفت تو بگذار و فارغ در گذر

4 تو بیفکن، هرک راباید، ز راه باز برگیرد شود در پیشگاه

5 چون خلافت خواست افکندن امیر آن زمان برخاست از یاران نفیر

6 جمله گفتندش مکن ای پیشوا خلق را سرگشته از بهر خدا

7 عهدهٔ در گردنت صدیق کرد آن نه بر عمیا که بر تحقیق کرد

8 گر تو می‌پیچی سر از فرمان او این زمان از تو برنجد جان او

9 چون شنید این حجت محکم عمر کار ازین حجت برو شد سخت تر

عکس نوشته
کامنت
comment