دل آشفتهٔ من کی دماغ گلستان از جویای تبریزی غزل 515

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دل آشفتهٔ من کی دماغ گلستان دارد

1 دل آشفتهٔ من کی دماغ گلستان دارد که شاخ گل به چشمم حکم تیغ خونفشان دارد

2 بود در پردهٔ نومیدیم امیدواریها که در خود هر گره چون غنچه ناخنها نهان دارد

3 بلغزد پای دلها بسکه سوی پستی فطرت زمین در دیدهٔ مردم شکوه آسمان دارد

4 نمی باشد دو رنگی در طریق راستان جویا که شمع بزم در دل هر چه دارد، بر زبان دارد

عکس نوشته
کامنت
comment