-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون ماه من از مشرق انوار بر آمد کام دلم از لمعه دیدار برآمد
2 آن ماه دل افروز چو بنمود جمالش کام دل و جان جمله بیک بار برآمد
3 چون نور تجلی خداوند عیان شد منصور «اناالحق » گو بردار برآمد
4 آن نور چو با دار و رسن رفت بیک بار آتش ز ته که گل فخار برآمد
5 هر دم سفری دارد و نامی و نشانی ازخانه سفر کرد و ببازار برآمد
6 در صومعه و بتکدها ذکر تو میرفت «صدق » ز دل خرقه و زنار بر آمد
7 جان را بحرج داد دل قاسم مسکین از هر طرفی بانگ خریدار برآمد