- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون گذشت از حد آن جحود و عناد شاه گفتا خدات صبر دهاد
2 چند ازین گفت و گوی بیهوده که زبان زان مباد آلوده
3 امر من بهر آزمون شماست نه مرا آرزوی خون شماست
4 خواستم تا درین فضای وجود سر معلوم من شود مشهود
5 آنچه دانسته ام چه زین و چه شین از شما بینمش به رأی العین
6 هر چه در هر کدام مکتوم است پیش من لایزال معلوم است
7 تا ز قوت همه به فعل آید زان سبب امر و نهی می باید
8 کی بود امر مقتضی موجود فعل ها را درین نشیمن بود
9 عبد مأمور ازان کند بی مر ترک اتیان بما به یؤمر