هنگام آن آمد که من این از اسیری لاهیجی غزل 339

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

هنگام آن آمد که من این پرده ها را بردرم

1 هنگام آن آمد که من این پرده ها را بردرم شهباز و سیمرغی شوم از چرخ گردون بگذرم

2 ویران کنم این آشیان سازم مکان در لامکان گردد همه کون و مکان چون بیضه زیر شهپرم

3 بگذارم این نام و نشان ازما ومن یابم امان گردم فنای جاودان چون در جمالش بنگرم

4 چون یار بردارد نقاب آید برون مه از حجاب هر ذره گردد آفتاب از نور مهر خاورم

5 در پرتو نور خدا از ما و من گشتم جدا شد ظلمتم نور و صفا من عین نور انورم

6 هم صورت و معنی منم هم حجت و دعوی منم هم دنیی و عقبی منم هم از دو عالم برترم

7 تا گشت جانم با نوا از گنج وصل جانفزا کردم اسیری گم ترا دیگر چه یادت آورم

عکس نوشته
کامنت
comment