- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هنگام آن آمد که من این پرده ها را بردرم شهباز و سیمرغی شوم از چرخ گردون بگذرم
2 ویران کنم این آشیان سازم مکان در لامکان گردد همه کون و مکان چون بیضه زیر شهپرم
3 بگذارم این نام و نشان ازما ومن یابم امان گردم فنای جاودان چون در جمالش بنگرم
4 چون یار بردارد نقاب آید برون مه از حجاب هر ذره گردد آفتاب از نور مهر خاورم
5 در پرتو نور خدا از ما و من گشتم جدا شد ظلمتم نور و صفا من عین نور انورم
6 هم صورت و معنی منم هم حجت و دعوی منم هم دنیی و عقبی منم هم از دو عالم برترم
7 تا گشت جانم با نوا از گنج وصل جانفزا کردم اسیری گم ترا دیگر چه یادت آورم