1 وقتی ار رحم آورد جلاد بر بیچارهای بر دو کس رحم آورد پروردگار از لطف خاص
2 هم بر آن رحم آورد کز کشتنش بخشد امان هم بر این رحم آورد کز دوزخش سازد خلاص
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ترک من آفت چینست و بلای ختن است فتنهٔ پیر و جوان حادثهٔ مرد و زن است
2 در بهر زلفش یک کابل وجدست و سماع در بهر چشمش یک بابل سحرست و فن است
1 به گوش از هاتف غیبم سحرگه این ندا آمد کهوقت عشرت جانبخش و جشن جانفزا آمد
2 به سالاری سپهسالار دارای تهمتن تن گو سهراب دل شهزاده ارغون میرزا آمد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به