-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کی صرفه ز ما خصم سبک سر به دغا برد؟ خود باخت، دغل باز حریفی که ز ما برد
2 از هر دو جهان باز نیامد خبر از او دل را کشش عشق ندانم به کجا برد؟
3 افسرده ز دم سردی ایّام نگردید آتشکده آتش مگر از سینهٔ ما برد؟
4 از منّت پیری ست گرانباری دوشم لب را به قدم بوس تو این پشت دوتا برد
5 یک جلوه خیال تو در اندیشهٔ ما کرد دل لذت دیدار جدا، دیده جدا برد
6 خورشید نبردهست به چوگان سعادت گویی که ز میدان شهادت سر ما برد
7 تردامنی مشرب رندانه حزین را از توبه پشیمانی و از خرقه صفا برد