از نالهٔ عاشق چه خبر بوالهوسی از حزین لاهیجی غزل 122

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

از نالهٔ عاشق چه خبر بوالهوسی را

1 از نالهٔ عاشق چه خبر بوالهوسی را آری خبر از درد کسی نیست کسی را

2 هر خیره سری چاشنی درد نداند از مائدهٔ عشق، چه قسمت مگسی را

3 زخم دل نالان مرا، چاره محال است مرهم چه نهی سینهٔ چاک جرسی را؟

4 شرمندهٔ یک بوسه نیم زان لب جان بخش هرگز نپذیرفت ز ما، ملتمسی را

5 گلگشت چمن گر به زغن گشت مسلّم در بسته به ما داد محبت قفسی را

6 رفتند چو باد سحری، خرده شناسان چون گل به دعا می طلبم، همنفسی را

7 با پردهٔ گوشی، نشود ساز خروشم در خاک برم حسرت فریاد رسی را

8 با سفله، سری همّت آزاده ندارد هرگز گل دستار نسازیم خسی را

9 رفته ست حزین از گرهت تا زده ای دم حیف است غنیمت نشماری نفسی را

عکس نوشته
کامنت
comment