- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه پیش است اگر جمله بدانید شما روز و شب خون ز ره دیده فشانید شما
2 دیده دل بگشایید و نکو درنگرید می رود عمر، چه در بند جهانید شما
3 چون روی از پی دنیی، برود دین از دست وز پی سود جهان بس بزیانید شما
4 پیش دارید یکی راه عجب دور و دراز نیک کوشید در این راه نمانید شما
5 هیچ کس نیست که این راه ندارد در پیش گورها را نگرید ار به گمانید شما
6 اگر از قوس قضا تیر اجل بر تو رسد بهر آن تیر، یقین، جمله نشانید شما
7 ای نسیمی چو تو خورشید برآمد به جهان این همه ذره بدان نور نهانید شما