جامی

جامی

جامی
جامی

هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را از جامی غزل 4

غزل 4 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را

1 هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را همه بر وجه کمال است کما لا یخفی

2 بعد عمری کشمت گفتی و من می میرم هر دم از غم که مبادا نکند عمر وفا

3 بس که زاهد به ریا سبحه صد دانه شمرد در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما

4 گر به تیغ تو جدا شد سرم از تن چه غم است غم از آن ست که از تیغ تو افتاد جدا

5 خواستم خواهم ازان لب به دعا دشنامی حاجت من چو روا گشت چه حاجت به دعا

6 طلب بوسه ازان لب نبود حد کسی در سر من هوسی هست ولی زان کف پا

7 جامی آخر به سر زلف تو زد دست امید خصه الله تعالی بمزید الزلفا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را

شاعر شعر هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را چه کسی است ؟

شاعر شعر هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را جامی می باشد.

شعر هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را چیست ؟

قالب شعر هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را غزل است

مضمون اصلی شعر هر چه اسباب جمال است رخ خوب تو را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر