1 هر کار که هست جز به کام تو مباد هر خصم که هست جز به دام تو مباد
2 هر سکه که هست جز به نام تو مباد هر خطبه که هست جز به بام تو مباد
1 نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می تمثالهای عزه و تصویرهای می
2 بستان بسان بادیه گشتهست پرنگار از سنبلش قبیله و از ارغوانش حی
1 الا یا خیمگی! خیمه فروهل که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
2 تبیره زن بزد طبل نخستین شتربانان همیبندند محمل
1 نوروز روزگار نشاطست و ایمنی پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی
2 بر یاسمین عصابهٔ در منضد است بر ارغوان طویلهٔ یاقوت معدنی