1 هر بلائی که میشود واقع درمیان خلایق عالم
2 چون نکو بنگری طمع باشد منشأ آن بلا ز بیش و زکم
3 گر نبودی طمع نیفتادی از بهشت برین برون آدم
4 هر که نقش طمع ز لوح ضمیر بسترد وارهد ز محنت و غم
5 از طمع دور باش ابن یمین گر دلی بایدت خوش و خرم
1 ساقی بیا که موسم نوشیدن ملست هم راغ پر ز لاله و هم باغ پر گلست
2 منشین بخانه خیز که صحرا بخرمی هر جا که میروی همه جای تبذلست
1 الوداع ایدل که ما زینجا سفر خواهیم کرد منزل اصلی خود جای دگر خواهیم کرد
2 هست دنیا در حقیقت رود عقبی را پلی ما مسافر بیگمان زین پل گذر خواهیم کرد
1 هر که را توفیق ایزد یار و دولت یاورست خاکپای آسمانسای تواش تاج سرست
2 این منم یارب که از بیدای حیرت چون کلیم سوی طور عزتم نور تجلی رهبرست