-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچهت بکار نیست چرا جوئی؟ وانچهت ازو گریز چرا گوئی؟
2 به روئی ار به روی کسی آری بیشک به رویت آید بیروئی
3 خوش خوش از جهان و جوانمردی پیش آر و پیش مار خوی نوئی
4 بدخو عقاب کوته عمر آمد کرگس دراز عمر ز خوش خوئی
5 این زال شویکش چتو بس دیده است از وی بشوی دست زناشوئی
6 بنده مشو ز بهر فزونی را آن را که همچو اوئی و به زوئی
7 گر دانشت به مال به دست آمد پس مال می به دانش چون جوئی؟
8 چون میفروشی آنچه خریدهستی؟ خونی ز خون ز بهر چه میشوئی؟
9 جان را به علم پوش چو پوشیدی تن رابه ششتری و به کاکوئی
10 روشن روانت گنه ز بیعلمی تیره تنت چو مشک به خوشبوئی
11 پوینده این جهان و فروزندی او را از این قبل به تگاپوئی