دل ر ا چه می دهی که به دارالشفا از عرفی شیرازی غزل 515

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

دل ر ا چه می دهی که به دارالشفا بریم

1 دل ر ا چه می دهی که به دارالشفا بریم این مرغ بسمل از دم تیغت کجا بریم

2 یاران مدد کنید که از وادی جنون دیوانه دل گرفته به دارالشفا بریم

3 این مایه معصیت نه سزاوار بخشش است در حشر انتظار شفاعت چرا بریم

4 این آبرو که صاف شراب خجالت است صد ره به خاک ریخته، دیگر کجا بریم

5 ما تاب انفعال نداریم، جور بس لازم شود، مباد که نام وفا بریم

6 همت ببین که وقت شبیخون احتیاج امیدهای کشته به پیش دعا بریم

7 بازار دوستت به دو عالم کجا برند جهدی کنیم و چشم و دل آشنا بریم

8 عرفی غمین مشو که فلک دادش آمدست آمد که هر چه برده به یک نفس وا بریم

عکس نوشته
کامنت
comment