به چوگانش اگر سر گو نمی‌کردم چه از سعیدا غزل 467

سعیدا

سعیدا

سعیدا

به چوگانش اگر سر گو نمی‌کردم چه می‌کردم

1 به چوگانش اگر سر گو نمی‌کردم چه می‌کردم اگر جان خاک راه او نمی‌کردم چه می‌کردم

2 نه عالم آن وفا دارد نه جنت آن صفا دارد اگر جان بر سر آن کو نمی‌کردم چه می‌کردم

3 پی اثبات شمشیری که خونم ریخت آن بدخو اشارت گر به آن ابرو نمی‌کردم چه می‌کردم

4 سویدای دل و سویدای دین و کار ایمان را از آن گیسو اگر یک‌سو نمی‌کردم چه می‌کردم

5 چو آن نازک میان را خواستم در دل کشم صورت خیال خویش را چون مو نمی‌کردم چه می‌کردم

6 سعیدا روبه‌رو چون کرد با دنیا مرا دوران چو او با او اگر نیرو نمی‌کردم چه می‌کردم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر