چه می‌کردم گر از کف دامن از مشتاق اصفهانی غزل 224

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

چه می‌کردم گر از کف دامن وصلت نمی‌دادم

1 چه می‌کردم گر از کف دامن وصلت نمی‌دادم پریزادی تو دیوان از پِیَت من آدمی‌زادم

2 رقیبانت گرفتند از من و من در فغان تا کی ستاند دادکر زین مردم بیدادگر دادم

3 چه می‌آید ز من نگذارمت گر با بداندیشان گرفتم با جهانی دشمن از بهرت درافتادم

4 ز من دیدی چه غیر از راه و رسم بندگی کآخر کشیدی از کفم دامان و رفتی سرو آزادم

5 اگرچه رفتی و گشتم به صد غم مبتلا اما به این کز دوریت یک دم نخواهم زیستن شادم

6 به جان سختی مثل در عشقم اما ورزم از جورت تحمل تا به کی آخر نه ز آهن نه ز فولادم

7 خراب از سیل هجر او نه مشتاق آنقدر کشتم که جز معمار وصلش کس تواند کرد آبادم

عکس نوشته
کامنت
comment