در خرابات مگو کام از امیرعلیشیر نوایی غزل 249

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

در خرابات مگو کام چه خواهد بودن

1 در خرابات مگو کام چه خواهد بودن در رخ مغبچه و جام چه خواهد بودن

2 ساقیا جام می آغاز بکن چون کس را نیست معلوم که انجام چه خواهد بودن

3 صبحدم جام چو خورشید به دستم ده ازانک روشنم نیست که تا شام چه خواهد بودن

4 ایکه گویی ز کف ساقی گلچهره مگو چه بود جز می گلفام چه خواهد بودن

5 جام می خواه که یک لحظه به کامی برسی دانی آخر که بناکام چه خواهد بودن

6 من دعا گویم و گوید که مرادت چه بود به جز از یک دو سه دشنام چه خواهد بودن

7 گویی از کعبه خیالت چه بود ای فانی جز سوی کوی تو اسلام چه خواهد بودن

عکس نوشته
کامنت
comment