1 از چرخ بجز جفا چه دربار آید ده روزه گلی دهد دگر خار آید
2 کاریست فتاده در میان بس مشکل تا خود چه کند بخت و که را باز آید
1 آن ماه اگر فرو کشد از روی خود نقاب از شرم روش خون چکد از روی آفتاب
2 بیدار بخت تست ولیکن به چشم ما ای دوست از چه روی ببستست راه خواب
1 مرا دایم خیالت در ضمیر است مرا از روی خوبت ناگزیر است
2 نیامد جز خیالت در دو چشمم از آن رو کاو به غایت بی نظیر است
1 در سینه ی من مهر تو ای ماه تمامست دل را لب جان پرور تو غایت کامست
2 بی نرگس مست تو مرا کار خرابست بی زلف چو شام تو مرا روز چو شامست