1 فخرت ای جم بجز از جام چه خواهد بودن ور ندانی که سرانجام چه خواهد بودن
2 گر در ایام جوانی نکنی عیش مدام پس تو را حاصل ایام چه خواهد بودن
3 دیدم آن دانه خال تو و دام خم زلف غیر دل صید تو در دام چه خواهد بودن
4 ای خوشا خلوت انس می و معشوق و سماع عیش در انجمن عام چه خواهد بودن
5 دید میخواره چو عکس رخ ساقی در جام گفت مستانه که فرجام چه خواهد بودن
6 غم ناکامی ایام مخور باده بیار گر برآید زجهان کام چه خواهد بودن
7 عاشقان را نبود نام بجز ننگ بگو ننگ آشفته بجز نام چه خواهد بودن
8 نبری نام علی زاهد خود بین بنماز پس بگو آیه اسلام چه خواهد بودن
9 گر بهنگام غزل مدح نگوئی زامیر سخن و حرف بهنگام چه خواهد بودن