- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه نکته بود که ناگه ز غیب پیدا شد هر آنکه واقف این نکته گشت شیدا شد
2 چه مجلس است و چه بزمی که از می وحدت محیط قطره شد اینجا و قطره دریا شد
3 محیط بر همه اشیا از آن جهت شده ایم که نون نطق الهی حقیقت ما شد
4 به غمزه مردم چشمت چه فتنه کرد ز پیش که جان زنده دلانش اسیر سودا شد
5 رخت چه نقش نمود ای صنم در آیینه که طوطی خرد آمد به نطق و گویا شد
6 دلم ز فتنه دجال از آن شده است ایمن که روح قدسی ما همدم مسیحا شد
7 نقاب زلف بپوشان بر آفتاب رخت که سر هردو جهان در طبق هویدا شد
8 بیا و سر مسما از اسم آدم جوی که مستحق سجود (ش) ملک به اسما شد
9 مرا به وعده فردا ز ره مبر کامروز ز لعل یار همه کام دل مهیا شد
10 مزن ز سر نهان بعد از این دم، ای صوفی که هرچه در تتق غیب بود پیدا شد
11 به بوی زلف تو چندان دوید آهوی چین که ناگه از کمر افتاد و ناف او وا شد
12 نسیمی از دو جهان نفی غیر از آنرو کرد که نور ذات تو عین وجود اشیا شد