1 دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود؟ گیرم چو خود کناره، سخن در میان بود
2 کو آن زبان که صرف سپاس زبان کنم؟ مفتاح گنج خانهٔ معنی، زبان بود
1 گلگونهٔ بهار است خوناب دیدهٔ من گل در خزان ندارد رنگ پریدهٔ من
2 حیرتگه نگاهم، آیینه دار لیلی ست مجنون وادی اوست هوش رمیدهٔ من
1 غفلت زده ام، خاطر آگاهم ده افسرده دلم، آه سحرگاهم ده
2 عمری ست که رو از دو جهان تافته ام ای قبلهٔ مقبلان، به خود راهم ده
1 گردی ز آستان تو یا مبدء النعم چشم امیدوار مرا منتهی الرّجا
2 سر کی فرود آیدم، الا به طوق تو؟ لالای کمترین توام، خالص الولا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به