1 دمهای زنده را، از اجل کی زیان بود؟ گیرم چو خود کناره، سخن در میان بود
2 کو آن زبان که صرف سپاس زبان کنم؟ مفتاح گنج خانهٔ معنی، زبان بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چشمم گشوده است در فیض نوبهار از داغ، ریخته ست دلم طرح لاله زار
2 منت خدای راکه به عون عنایتش منت پذیر نیستم از خلق روزگار
1 پیوند بود با رگ جان خار ستم را کو گریه که شاداب کند، کشت الم را؟
2 صد شکرکه در وادی تفسیدهٔ حرمان دارد قدمم، درگره آبله یم را
1 قول و عمل زشت و نکو گرچه قضا کرد امّا نتوان گفت چرا گفت و چرا کرد
2 الماسم اگر بر جگر افشاند، عطا بود خون دل اگر در قدحم کرد به جا کرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به