- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن چه گل بود که در شهر زبستان آمد وین چه سرو است که از باغ بایوان آمد
2 گل کجا بذله کشد دلکش و چون سرو چمد سرو کی رفت چنین نغز و خرامان آمد
3 بجز آن لؤلؤ خندان بعقیق لب او معدن لؤلؤ کی لعل بدخشان آمد
4 شاید ار سرو چو صوفی بدر آید بسماع زآنکه بلبل بچمن مست و حدی خوان آمد
5 پرده دار حرم جاه تو شد ماه زفخر خود بدرگاه تو با پیکر عریان آمد
6 تو نشستی بسمند و همه مردم گفتند بر سر باد صبا تخت سلیمان آمد
7 میرسد تیغ بکف بر سر من پنداری بت پیمان شکنم بر سر پیمان آمد
8 زلف خم در خمش افتاد بکف آشفته سر سودازدگان باز بسامان آمد
9 آبی ای ساقی مستان تو بر آتش بفشان کاین ثناخوان بدرت با لب عطشان آمد
10 پیر آتشکده عشقی و من هندویت سجده کوی توام غایت ایمان آمد
11 در سحاب مژه ام موج زند سیل سرشگ گو بکشتی بنشین نوح که طوفان آمد