آنچه هرگز محرم گوشت نشد از جویای تبریزی غزل 306

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

آنچه هرگز محرم گوشت نشد داد من است

1 آنچه هرگز محرم گوشت نشد داد من است وآنچه نگذشته است در خاطر ترا یاد من است

2 ناله می گردد تکلم بر لبم از درد هجر گفت و گوی من چو نی دور از تو فریاد من است

3 پنجهٔ صد کوهکن پیچیده دست قدرتم بیستون؛ دل، تیشه ناخن، پنجه فرهاد من است

عکس نوشته
کامنت
comment