- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشم چه بود بی رخت ای دوست سرگذشت آب دو چشم در غم رویت ز سر گذشت
2 گفتی بگوی شرح غم حال خویشتن ترسم ملول گردی از این باب سرگذشت
3 کان سرو جان شبی نخرامید سوی ما سویم نظر نکرد ز ما زود درگذشت
4 گفتم نظر به حال من افکن خدای را زان پیشتر ز غصّه بگویند در گذشت
5 بگذشت یار همچو سهی سرو بوستان ما را خبر نبود و ز ما بی خبر گذشت
6 باری خیال گشته ام از حسرت وصال زان یک خیال روی تو کاندر نظر گذشت
7 زان یک گذر اگر خبری در جهان بدی جان کردمی فداش زمانی که برگذشت