دوشم چه بود بی رخت ای از جهان ملک خاتون غزل 349

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دوشم چه بود بی رخت ای دوست سرگذشت

1 دوشم چه بود بی رخت ای دوست سرگذشت آب دو چشم در غم رویت ز سر گذشت

2 گفتی بگوی شرح غم حال خویشتن ترسم ملول گردی از این باب سرگذشت

3 کان سرو جان شبی نخرامید سوی ما سویم نظر نکرد ز ما زود درگذشت

4 گفتم نظر به حال من افکن خدای را زان پیشتر ز غصّه بگویند در گذشت

5 بگذشت یار همچو سهی سرو بوستان ما را خبر نبود و ز ما بی خبر گذشت

6 باری خیال گشته ام از حسرت وصال زان یک خیال روی تو کاندر نظر گذشت

7 زان یک گذر اگر خبری در جهان بدی جان کردمی فداش زمانی که برگذشت

عکس نوشته
کامنت
comment