آنچه در پرده ی گل بود نهان، از سلیم تهرانی غزل 653

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود

1 آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود گره غنچه گشودیم، در آن بوی تو بود

2 گلخنم بود به از باغ، که در چشم مرا آتش و دود در آن، روی تو و موی تو بود

3 هر کجا زمزمه ی مرغ سحرخیزی خاست نیک چون گوش نهادیم، دعاگوی تو بود

4 نشد آوارگی از قرب تو مانع ما را هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود

5 حشمت چشم تو از چشم مرا دور نشد روی صحرا همه بر گله ی آهوی تو بود

6 حسن روزی که ترا جامه ی رعنایی داد همچو سرو چمن آن تا سر زانوی تو بود

7 رفتی و شورش مرغان چمن آخر شد می توان یافت که آنها ز گل روی تو بود

8 پنجه ام را به گریبان سروکار افتاده ست ای خوش آن روز که آن شانه ی گیسوی تو بود

9 بود در راه ترا قطع بیابانی چند ورنه در خانه ی خود کعبه به پهلوی تو بود

10 نیست در کار محبت چو تو فرهاد، سلیم تیشه ی کوهکنی در خور بازوی تو بود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر