-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود گره غنچه گشودیم، در آن بوی تو بود
2 گلخنم بود به از باغ، که در چشم مرا آتش و دود در آن، روی تو و موی تو بود
3 هر کجا زمزمه ی مرغ سحرخیزی خاست نیک چون گوش نهادیم، دعاگوی تو بود
4 نشد آوارگی از قرب تو مانع ما را هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود
5 حشمت چشم تو از چشم مرا دور نشد روی صحرا همه بر گله ی آهوی تو بود
6 حسن روزی که ترا جامه ی رعنایی داد همچو سرو چمن آن تا سر زانوی تو بود
7 رفتی و شورش مرغان چمن آخر شد می توان یافت که آنها ز گل روی تو بود
8 پنجه ام را به گریبان سروکار افتاده ست ای خوش آن روز که آن شانه ی گیسوی تو بود
9 بود در راه ترا قطع بیابانی چند ورنه در خانه ی خود کعبه به پهلوی تو بود
10 نیست در کار محبت چو تو فرهاد، سلیم تیشه ی کوهکنی در خور بازوی تو بود