-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در این گلشن چه سازد بلبل از زاری و فریادش چو سوی عاشقان میلی ندارد سرو آزادش
2 خوش است این باغ رنگین، لیک نتوان دل در او بستن که بوی آشنایی نیست در نسرین و شمشادش
3 چنین کان غمزه را تعلیم شوخی میدهد چشمت بگو: آتش به عالم زن، که استاد است استادش
4 اگر مجنون به درد و داغ عشق افتاد یک چندی ولی در عاشقی هرگز چنین کاری نیفتادش
5 گر آب چشم و آه آتشینی بود شاهی را کنون خاک است و در کوی تو هرسو میبرد بادش