چه ذوق در شب وصل از نظارهٔ از سلیم تهرانی غزل 101

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

چه ذوق در شب وصل از نظارهٔ صبح است؟

1 چه ذوق در شب وصل از نظارهٔ صبح است؟ که همچو غنچه دلم پاره‌پارهٔ صبح است

2 شب وصالی اگر روز کرده‌ای، دانی که آفتاب قیامت ستارهٔ صبح است

3 به ماهتاب وصال آنکه شب پیاله کشد چو شمع، کوس رحیلش نقارهٔ صبح است

4 فسون وصل به دل ناله را دلیر کند به شمع شوخی باد از اشارهٔ صبح است

5 ز بیم او نتواند سفید شد هرگز به حیرتم که شب من چه کارهٔ صبح است

6 بود به ماتم ما آسمان، ولیک چه سود چراغ را ز گریبان پارهٔ صبح است؟

7 گرفتم آنکه جوان هم شوی پس از پیری چه اعتبار به عمر دوبارهٔ صبح است؟

8 سلیم هیکل شب شد ز هجر او، ورنه سرشک من گهر گوشوارهٔ صبح است

عکس نوشته
کامنت
comment