چه شیرین گفت خسرو این عبارت از قاآنی غزل 6

چه شیرین گفت خسرو این عبارت

1 چه شیرین گفت خسرو این عبارت که نبود وصل شیرین بی‌مرارت

2 سرم را در ره وصل تو دادم که بی‌سرمایه صعب افتد تجارت

3 سزد گر زندهٔ جاوید مانم که مرگ آمد ندیدم از حقارت

4 مرا تهدید کشتن چون کند دوست به عمر جاودان بخشد بشارت

5 برون نه از دل سوزان من پای که می‌ترسم بسوزی از حرارت

6 که دارد فرصت خونخواری تو که صدتن می کشی از یک اشارت

7 به زلف و خال و خط بردی دلم را سپه را حکم فرمودی به غارت

8 مجو در گریه قاآنی صبوری که نتوان کرد در دریا عمارت

عکس نوشته
کامنت
comment