لب تشنهٔ تیغیم، ز کوثر از حزین لاهیجی غزل 420

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

لب تشنهٔ تیغیم، ز کوثر چه گشاید؟

1 لب تشنهٔ تیغیم، ز کوثر چه گشاید؟ دریا کش زخمیم، ز ساغر چه گشاید؟

2 در سایهٔ داغیم، ز خورشید چه منّت؟ همسایهٔ بختیم، ز اختر چه گشاید؟

3 دارو ندهد سود به بیمار محبت عمر ار گذرد تلخ ز شکر چه گشاید؟

4 تمکین رود از دست، دل آید چو به طوفان دریا چو به هم خورد ز لنگر چه گشاید؟

5 ناصح چه دهد بیهده بر باد نفس را دیوانهٔ عشقم، ز فسونگر چه گشاید؟

6 در طالع خود بیند اگر دولت وصلت آیینه، نظر پیش سکندر چه گشاید؟

7 هر زخم به روی دل عاشق در فتحی ست زین بیش ز تیغ تو ستمگر چه گشاید؟

8 تا یار شد از دیده، نهادم مژه بر هم شهباز نظر دوخته ام پر چه گشاید؟

9 در بزم گشایند چو دیوان حزین را خمّار، خم میکده را سر چه گشاید؟

عکس نوشته
کامنت
comment