شبی چه شب بصفا بامداد از آشفتهٔ شیرازی غزل 1104

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شبی چه شب بصفا بامداد نوروزی

1 شبی چه شب بصفا بامداد نوروزی درآمد از درم آنه بفر و فیروزی

2 سلام کرد و جوابش بگفتم و بنشست بگفت شکر کن اینک که وصل شد روزی

3 بشرط آنکه ببندی در سرا برغیر بشرط آنکه دگر شمع بر نیفروزی

4 بشرط آنکه زهر نغمه گوش بربندی بشرط آنکه زهر روی دیده بردوزی

5 بشرط آنکه ننوشی شراب جز زلبم بشرط آنکه بجز من ادب نیاموزی

6 بشرط آنکه نگوئی حدیث غیر از عشق بشرط آنکه زمی خرمن ریا سوزی

7 بشرط آنکه نخوانی بجز مدیح علی بشرط آنکه بجز حب حق نیندوزی

8 شنیدم و بنهادم بحکم رایش سر همانکه خواست دل آشفته شد مرا روزی

عکس نوشته
کامنت
comment