جامی

جامی

جامی
جامی

ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام از جامی غزل 649

غزل 649 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام ز قحط آب چمن چون شود چنان شده‌ام

2 زمان وصل تو چون زود همچو برق گذشت ز نوک هر مژه من ابر خون‌فشان شده‌ام

3 ز بس که گشته‌ام از فکر آن میان باریک ز چشم مردم باریک‌بین نهان شده‌ام

4 سموم هجر توام پی بر استخوان نگذاشت پی سگان درت مشتی استخوان شده‌ام

5 بر آستان تو آمد سریر عزت من بر آستان که کم از خاک آستان شده‌ام

6 طفیل خیل سگانم تفقدی می‌کن به کوی تو دو سه روز که میهمان شده‌ام

7 مگو که پیر شدی ترک عشق گو جامی که من به عشق تو پیرانه‌سر جوان شده‌ام

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام

شاعر شعر ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام چه کسی است ؟

شاعر شعر ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام جامی می باشد.

شعر ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام چیست ؟

قالب شعر ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام غزل است

مضمون اصلی شعر ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
جامی

ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده‌ام از جامی غزل 649

غزل 649 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات
بنر