-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاقلهی عقل چیست مظلمهی مرد و زن هم نفسِ عشق باش بیش دگر دم مزن
2 یک سخن ار بشنوی با تو بگویم درست گر دمِ ما میزنی بر شکن از خویشتن
3 آنچه تو گویی محال و آن چه تو بینی خیال شرک نباشد روا در صفت ذوالمنن
4 سوزن و جیبِ مسیح هست مثال صحیح نتوان معراج کرد با دل و جان و بدن
5 خضرِ رهم باز داد بر لبِ آبِ حیات زندهی عشقم کنون فارغم از جان و تن
6 طالبِنوحِ نجی باش ز بهرِ نجات هر چه به کشتی رسی باز به دریا فکن
7 هر چه بماند ز تو نام و نشان جزو و کلّ صورِ انا الحق بدم نوبتِ وحدت بزن
8 گر به ثباتِنخست داری عزمِدرست دنیی و دین مرد وار هر دو به هم در فکن
9 پیشِ نزاری مزن لافِ رسیدن به دوست تا نرسی نیستی محرمِ سرّ و علن
10 پیش مکن همچو قَز جهلِ طبیعی حجاب هرزه مشو در کفن فضله به خود بر متن