- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل از عمرِ گرانمایه چه داری حاصل حاصلی نیست به جز هرزه درایی ای دل
2 گِردِ پا وسرِ آفاقِ جهان برگشتی از جهان جز غم و اندوه چه کردی حاصل
3 بر تو دیرست که بستند مجانین عمدا محضرِ ترکِ خردمندی و کردند سجل
4 بره و مرغ حلال است بر انسانِ شریف همه مردار بخوردی و نکردی بسمل
5 دلِ آلوده به ادناس کجا خواهی برد دل سِتان از تو دلی می طلبد بی غِش و غِل
6 از تو تا این چه بلا بودکه آمد به سرم بحلی گر نکنی بیش ز من یاد بحل
7 گر برآید ز درونم نفسی گوید عقل پیشِ ما بی ادبی می کنی ای لایعقل
8 ور برایِ جگرِسوخته خواهم آبی بر جَهَد عقل که ای خام طمع لاتعجل
9 زین دو مشکل که برون آوردم الّا صبر صبر اگر داشتمی کار نبودی مشکل
10 ترکِ دل بازی و دل گیر نزاری پس ازین وقتِ آن است که دل باز شناسی از گل
11 نتوان کرد به پیرایه سر اکنون که خطاست دست در چینِ سرِ زلفِ نگارانِ چگل