1 ای دل همه خون شوی شکیبایی چیست وی جان بدرآ اینهمه رعنایی چیست
2 ای دیده چه مردمیست شرمت بادا نادیده به حال دوست بینایی چیست
1 گریم زغم تو زار و گویی زرقست چون زرق بود که دیده در خون غرقست
2 تو پنداری که هر دلی چون دل تست نینی صنما میان دلها فرقست
1 نردیست جهان که بردنش باختنست نرادی او بنقش کم ساختنست
2 دنیا بمثل چو کعبتین نردست برداشتنش برای انداختنست
1 ما را به جز این جهان جهانی دگرست جز دوزخ و فردوس مکانی دگرست
2 قلاشی و عاشقیش سرمایهٔ ماست قوالی و زاهدی از آنی دگرست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما