- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه دولتی است که دردت نصیب جان من است! همای تیر تو را، طعمه استخوان من است
2 تو خود به پرسش من لعل جانفزا بگشا که قفل خامشی عشق، بر زبان من است
3 چه شدکه دسترس سیرگلبشانم نیست؟ بهار در قدم چشم خونفشان من است
4 عنان گسسته تر از شوق لامکان سیرم سپهر بی سر و پا، گرد کاروان من است
5 رواست لاله اگر کاسه داشت پیش کفم گلیست داغ،که مخصوص گلستان من است
6 حزبن ، ز خانه به دوشان این گلستانم همیشه مشت پر خویش آشیان من است