- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چیست آن گوهر شهوار میان پر زر و سیم سیم و زر هر دو درو آب و بهم ناممزوج
2 هست چون صبح دوم غرقه زر اندر سیمش لیک صبحی که نباشد به بلندیش عروج
3 گه بود حقه سیماب و درو مهره زر گاه از آن حقه کند موذن شبخیز خروج
4 اجتماع مه و مهرست بدو در همه وقت چه عجب صورت او هست چه برجی ز بروج
5 این لغز بر تو اگر حل نکند ابن یمین نتوانی بدر آوردن الی یوم خروج