- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نکونامی و بدنامی کدام است چو عشق آمد چه جای ننگ و نام است
2 نمی ترسیم در عشق از ملامت ملامت در عقب بالا کلام است
3 هم از دل فارغیم اکنون هم از جان که ما را جز غم جانان حرام است
4 در دیوانگی ها برگشادیم که عقل از بس تمامی ناتمام است
5 بسی سودا درین سودا بپختیم هنوز اندیشه ی این کار خام است
6 سر دیوانگی دارم ازین پس که را با ما هوای این مقام است
7 به ترک خواجگی گفتیم و رندیم اگر چه خواجگی با احتشام است
8 کسی را خواجه می خوانند بالله که صد ره کمتر از کمتر غلام است
9 ز محنت کلبه ی فانی نزاری به قصری شد که دولت مستدام است