1 چیست آن لشکر فریشتگان که بیایند از آسمان پران
2 سوی آن مردهای که زنده شود چون بشویندش آن فریشتگان؟
3 چیست آن مردهٔ فریشته خوار به بهار و به تیره و تابستان؟
1 این جهان خواب است، خواب، ای پور باب شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
2 روشنیی چشم مرا خوش خوش ببرد روشنیش، ای روشنائیی چشم باب
1 بالای هفت چرخ مدور دو گوهرند کز نور هر دو عالم و آدم منورند
2 اندر مشیمهٔ عدم از نطفهٔ وجود هر دو مصورند ولی نامصورند
1 به چه ماند جهان مگر به سراب سپس او تو چون دوی به شتاب؟
2 چون شدستند خلق غره بدو همه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟