1 آن چیست یکی دختر دوشیزهٔ زیبا از بوی و مزه چون شکر و عنبر سارا
2 زو بوسه بیابی اگر او را بزنی کارد هر چند تو با کارد بوی آن تن تنها
3 چون کارد زدیش آنگه پیش تو بیفتد مانند دو کاسه که بود پر ترحلوا
1 مر چرخ را ضرر نیست وز گردشش خبر نیست عالم یکی درختی استکهش جز بشر ثمر نیست
2 حصنی قوی است کورا دیوار هست و در نیست بازی است کهش تذروان جز جنس جانور نیست
1 این جهان خواب است، خواب، ای پور باب شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
2 روشنیی چشم مرا خوش خوش ببرد روشنیش، ای روشنائیی چشم باب
1 در این مقام اگر می مقام باید کرد بکار خویش نکوتر قیام باید کرد
2 به هرچه خوشترت آید زنامها، تن را به فعل خویش بدان نام نام باید کرد